سلام
هفته پیش هوس اش دوغ کردم .قرار بود بعد چند ماه مادرم بیاد خونمون و برای اولین بار اقدام به برش قواره مانتویی بکنیم و برای اولین دست بدوزم.اما دیسک کمر مادر عود کرد و نشد که بشود.نخود و لوبیای پخته هم راهی فریزر شدن و اینجانب چند ساعتی رو دمق بودم.
خلاصه گذشت تااین که دیروز یهویی تصمیم گرفتم بخت این اش را باز کنم و ببرم خانه مادرم و به اتفاق میل بنماییم.ظهری بعد از هماهنگی با همسری به مادرم پیامک دادم که به احتمال قوی غروب به پیشش میروم و مادرم ابراز خوشحالی نمود.
اش در ساعت 5و نیم غروب اماده شد همسری شش امد من و با بندو بساطم رسوند خونه مادرم
مادر درعین خوشحالی گفت چرا خبرندادی من نیز آش حلیم درست کرده ام
خلاصه همسری کاراشو انجام داد و اومد و ما معده را آش تو آش کردیم
جای شما خالی
شش ماه عشق بازی...برچسب : نویسنده : sabreshirin بازدید : 189